پدر شهیدان فهمیده درگذشت
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۳۸۵۰۰
حاج محمدتقی فهمیده، پدر شهیدان داود و محمد حسین که از سال گذشته در بستر بیماری بود، از دهم بهمن ماه سال گذشته به دلیل مشکلات ریوی و اختلال تنفسی در بیمارستان خاتم الانبیا (ص) تهران بستری شده بود.
به گزارش ایسنا، حاج محمد تقی فهمیده چند روزی بود که در کما و تحت مراقبتهای ویژه در بخش سی سی یو قرار داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهید محمد حسین فهمیده فرزند این پدر از شهدای شاخص دفاع مقدس است که در ابتدای جنگ تحمیلی در ۱۳ سالگی با بستن نارنجک به خودش تانک دشمن را منهدم کرد.
داود فهمیده نیز در سن ۲۰ سالگی در عملیات والفجر ۲ در منطقه حاج عمران بر اثر اثابت ترکش به شهادت رسید.
حاجیه فاطمه کریمی مادر بزرگوار شهیدان فهمیده نیز بانوی ایثارگری بود که ۱۲ اسفند ماه ۹۸ به فرزندان شهیدش پیوست.
منبع: فرارو
کلیدواژه: پدر شهیدان فهمیده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۳۸۵۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبارنامهی ما دفتر شهیدان است
فرج اله احمدی ایلانی، غزلی در استقبال از غزل اخیر مقام معظم رهبری سروده که در ادامه میخوانید.
به گزارش مشرق، فرج اله احمدی ایلانی، غزلی در استقبال از غزل اخیر مقام معظم رهبری سروده که در ادامه میخوانید.
دلا زعشق بجوش و زماجرا مگریز
درون ز وسوسه خالی کن از دعا مگریز
چنانچه زخمه زنند تیشه ی سخن بر ما
تو التفات نکن از طعنه و جفا مگریز
زگرد باد حوادث خروش دریا باش
به خود مپیچ و متابان و از قضا مگریز
چو رمل بادیه بر خیز و موج صحراباش
شتاب کن، بدم از خار و از جفا مگریز
به سایه سار تنعم به وقت حاجت دین
روا کجا بنشینی؟ ز مبتلا مگریز
چو اشتری که به پای رکاب مولا بود
طمع به شام نکن از مرز نینوا مگریز
تبارنامهی ما دفتر شهیدان است
صبور باش، بخوان و ز مدعا مگریز